امروز یکی از دوستان خوبم که چند روزیه از تهران اومده مهمان من بود به صرف طبیعت و هوای آزاد منطقه زیبای اخلمد بعضی وقتا آدمها با حضورشون میتونن لحظه ها رو جاودانه کنن و این دوست منم از اون دسته آدمهاست . به هر حال قدم زدن کنار رودخانه زلال و دیدنی اخلمد و لختی نشستن و گپ زدن و با هم بودن و همینطور یه کم تمرین تیر اندازی به هدف ثابت جزو خاطراتی شد که برای همیشه در ذهن و روان من ثبت شد البته امروز یه ویژگی دیگه هم داشت و اون هم آخرین روز ماه مبارک رمضان بود در اصل روز وداع و من در حالی باید داغ وداع با این ماه رویایی و زیبا رو تحمل میکردم که ساعتی بعد باید با دوست خوبم که روز بعد عازم شهر و دیار خودشه هم خداحافظی میکردم و چقدر سخته . دنیا ساخته شده بر پایه همین گذشتن ها و عبور کردنها و ای کاش زمان متوقف میشد و ما همیشه در بهترین حالاتمون میموندیم و از اون لحظات شیرین با هم بودنمون برای همیشه لذت میبردیم ولی حیف که در این دنیا این رویایی بیش نیست .