سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشک عطرى است نیکو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حسین مکرم در 89/12/28:: 1:51 صبح

عقربه های ساعت 1 و 30 دقیقه بامداد رو نشون میده به عادت این چند شب گذشته خواستم آماده بشم و برم خانه دوست که یهو یادم میفته دیگه اون نزدیکیها نیستم حلقه های اشک موج غم رو در قلب طوفانی من تداعی میکنه و انگار این چند شب برای من فقط مثل یک رویای تکرار نشدنی و ابدی در ذهنم باقی میمونه من کجا و طواف خانه معشوق کجا ؟ من کجا و بوی عطر حرم یار کجا ؟ من کجا و بوسه بر قدمگاه مادر شیر خدا فاطمه بنی اسد بر روی بیت عتیق کجا؟ من کجا و حجرالاسود کجا ؟ من کجا و نماز عشق در حجر اسماعیل کجا ؟ من کجا و نماز طواف نماد عبودیت و بندگی پشت مقام ابراهیم کجا ؟ یعنی واقعا من این چند شب اونجا بودم ؟من گنهکار؟برام مثل یه خواب شیرین و دلچسب گذشت درست مثل یه رویا خدایا همونطور که در شب آخر در طواف وداع با باران خروشان مهربانیت بدرقه ام کردی همانطور که خیس و غرق در رحمت و اسعه تو شدم  همانگونه که در آن لحظات رویایی و جاودانه با بارش باران بر سر زائرین و طواف کنندگان خانه ات آلودگیهای ما را شستی و قلبهای ما را جلا دادی باز هم پذیرای این دلشکستگان عاشق و مشتاق وصالت باش خدایا همه ما از تو هستیم و به سوی تو باز میگردیم اما تو کاری کن که بازگشت ما به سوی تو بازگشتی غرور آمیز و سربلند باشه نه سرافکنده و خجل در پیشگاهت . خدای مهربون من واقعا چه کنم که الان در این دقایق دلم هوای کعبه و طواف خانه تو رو داره ؟ این چند شب تو با این دل گنهکار من چه کردی که اینک این چنین هوای تو رو کرده و شوق حضور در کعبه آرزوها رو داره ؟


کلمات کلیدی :