سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون نیکوکارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسى به دیگرى گمان بد برد ، که از او فضیحتى آشکار نشده ، ستم کرده است . و اگر بدکارى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى گمان نیک برد خود را فریفته است . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حسین مکرم در 86/10/28:: 1:0 عصر

بار دیگر یاد روز  جانفشانی و رشادت ابر مرد لحظه های خونین کربلا فرا رسید. لختی چشم و گوش دل بازکنید و ببینیدو بشنوید صدای چکاچک شمشیرها و غرش مردانه شیرمرد کربلا کنار نهر فرات . لحظه ای سکوت و بعد صدای زمزمه لبهای تشنه او به گوش میرسد : نه من بنوشم و حسینم تشنه باشد؟ای آب گوارا حسین سزاوار تراست از من در نوشیدن تو.به خدا قسم هرگز قطره ای از تو ننوشم مگر این که مولایم حسین از تو سیراب گردد. و لحظه ای بعد مشک بر دوش از کنار نخلستان های کنار نهر عازم خیمه ها بود. که ناگهان دشمن خوار و زبون و پست همان نامردان همیشه روسیاه تاریخ از پشت ضربه ای ناگهانی به دستان وی وارد کردند. چه خوب میدانستند هرگز یارای مقابله رودررو با این پولاد مرد میدانهای رزم و رشادت را ندارند. آری چه ناجوانمردانه امید او را به ناامیدی تبدیل کردند. و چه سفیهانه دلخوش پیروزی بر او شدند. در آن لحظات سخت شهادت و در آن غوغای لاشخوران و سفاکان صدای فریاد ابوفاضل به گوش رسید که برای اولین بار مولا و سرور خود را اینگونه خطاب میکرد " برادر " گویی بغض چندین ساله خود را در آن لحظات میشکست گویی عطش گفتن برادر را در آخرین لحظات فراق چنین فرو مینشاند. آری او برادر مولا و سرورش حسین بود.

براستی بعد از گذشت قرنها ازین رشادت و دلیر مردی چگونه است که در روز شهادتش گویی چنین واقعه ای به تازگی رخ داده است؟ مردمان چنان خون میگریند که گویی عزیزشان را در همان صبحگاه از دست داده اند  چه سری  در این مرگ پر افتخار نهفته است که چنین جوش و خروشی در میان قلبها به راه میاندازد؟

آیا فقط عزاداری و خون گریه کردن و غم و اندوه و ماتم غایت پیام چنین شهادتیست؟ آیا همین که هر ساله به یاد مظلومیت حسین(ع) و یاران با وفایش بر سینه و سر بزنیم و سیه پوشانه اشک ماتم بریزیم کافیست؟ یا حتما پیامهایی بسیار بزرگتر و عمیق تر وجود دارد که رمز و راز این واقعه خونین درآن نهفته است؟

 


کلمات کلیدی :