سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین برادران کسى است که براى او به رنج افتى . [ چه رنج افتادن مستلزم مشقّت است . و این شرّ را برادرى که براى او به رنج افتاده‏اند سبب شده . پس او بدترین برادران است . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حسین مکرم در 86/7/21:: 11:7 صبح

سلام دوستان خوبم امیدوارم لحظه لحظه عید بزرگ فطر بر شما و خانواده محترمتان مبارک باشه. تصمیم گرفتم روز عید یه مطلب جالب و خواندنی از یکی از خبرگزاریهای معروف جهان رو بزارم امیدوارم خوشتون بیاد و منو هم از نظرهای گلتون بی نصیب نذارین :

مردان به دنبال زیبایی، زنان به دنبال پول

بسیاری از افراد ادعا می کنند که برای انتخاب همسر، پول یا ظاهر همه چیز نیست؛ اما طبق یک تحقیق و بررسی بین المللی، زمانی که در موقعیت انتخاب قرار می گیرند، مردان به دنبال زیبایی می روند و زنان ثروت و امنیت را برمی گزینند.

 

 

 

پیتر تود،دانشمند دانشگاه ایندیا آمریکا به همراه همکاران خود از آلمان، انگلستان و اسکاتلند، با برگزاری یک سری جلسات قرارهای عاشقانه در آلمان، سعی کردند تا بررسی کنند که افراد در انتخاب همسر، واقعا به دنبال چه چیزی هستند.

تودگفت:« با وجود اینکه اشخاص به خودشان مباهات می کنند که در حد بالایی رشد و ترقی کرده اند، اما بیشتر آنها هنگام گزینش همسر، هنوز هم مانند انسان های اولیه سنتی رفتار می کنند. تئوری های تکاملی روانشناسی نشان می دهد که مردان و زنان باید ویژگی های متفاوتی را در یکدیگر جستجو کنند.»

این تحقیق که هفته گذشته در آکادمی ملی علوم منتشر شد، بر اساس جلسات قرارهای عشقی بود که در آن مردان و زنان با بیش از 30 نفر مختلف، یک قرار کوتاه بین 3 تا 5 دقیقه داشتند.

پس از هر قرار، هر مرد و زن بر روی مربع روی یک کارت علامت می زدند که آیا تمایل دارند که آن فرد را دوباره ملاقات کنند یا نه.

قبل از برگزاری این جلسات، از 46 فرد بزرگسال خواسته شد تا پرسشنامه ای را پر کنند تا خودشان و همسر ایده آل خود را بر طبق ویژگی هایی همانند جذابیت و زیبایی، موقعیت مالی، سلامتی و وضعیت خانوادگی ارزیابی و مشخص کنند.

تود گفت که شرکت کنندگان اظهار کرده بودند که دوست دارند تا کسی مشابه خودشان بیابند، یک پاسخ قابل قبول اجتماعی.

اما هنگامی که جلسات قرار آغاز شد، مردان به دنبال زنان زیباترو جذاب تر رفتند و زنان به سمت ثروت و امنیت مادی جذب شدند. البته مردان به اندازه زنان مشکل پسند و سخت گیر نبودند.

به طور متوسط، مردان می خواستند که 50 درصد از این زنان را دوبار ببینند، در حالی که زنان تمایل داشتند که تنها یک سوم مردان را دوباره ملاقات کنند.

منبع خبر: رویترز


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط حسین مکرم در 86/7/20:: 5:16 صبح

انگار همین دیروز بود که خبر اومدنشو دادن دست از پا نمیشناختم . آره دوست خوبم داشت از راه میرسید و من از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. واسه اومدنش چشمامو به در دوخته بودم و لحظه ها رو میشمردم تا این که اومد.

 مثل همیشه صادق و صمیمی و با صفا بود. وقتی دستامو گرفت و به یه لبخند مهمونم کرد احساس عجیبی داشتم فکر میکردم خیلی سبک شدم و دارم پرواز میکنم تموم لحظاتی که پیشم بود اصلا توی یه دنیای دیگه ای بودم دنیایی که وصف ناشدنیه صبح سحر که میشد با نوازشهای عاشقانه و زمزمه های مهربانانه او از خواب بیدار میشدم و با یه دنیا عشق و محبت در کنارش شیرین ترین لحظات رو تجربه میکردم. ولی اونقدر غرق در این حلاوت آسمانی بودم که فکر نمیکردم دوباره بخواد از پیشم بره . وقتی بهم گفت باید بره بدجوری جا خوردم تا اومدم به خودم بیام و ببینم چی شده دیدم بار سفر رو بسته و زودتر ازونی که فکرشو بکنم داره میره نمیدونین چه حالی بهم دست داده بود داشتم خون گریه میکردم به دست و پاش افتادم تمنا کردم بمونه ولی اون گفت اگه واقعا دوستم داری لحظاتمونو حفظ کن من بازم میام ولی اگه یادت بره معلوم نیست ایندفعه که میام باشی یه نه؟معلوم نیست منو بشناسی یا نه؟ معلوم نیست دل به دوستای ناباب بسته باشی یا نه؟پس سعی کن خاطراتمونو حفظ کنی تا اینبار که میام بهتر و شیرین تر عشق بازی کنیم و از با هم بودنمون لذت ببریم . و همینطور که با اشک چشمانم بدرقه راهش بودم و حسرت کش لحظات از دست رفته ؛ آرام آرام دور و در خم جاده زمان ناپدید شد.

 

  شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت             روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

  گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود            بار بر بست و بگردش نرسیدیم و برفت

  بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم              وز پیش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

  عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد           دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

  شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن           در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

  همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم         کای دریغا بوداعش نرسیدیم و برفت

  


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط حسین مکرم در 86/7/18:: 6:47 صبح

شاید یکی از متداول ترین بحثهای روز جامعه ما همین موضوع ازدواج اینترنتی باشه .براستی چقدر به این موضوع اعتقاد داریم ؟و چه دیدگاهی نسبت به فلسفه این کار داریم؟بدبینانه یا خوشبینانه؟بعقیده من قبل از هر چیزی باید اصل موضوع روشن بشه یعنی این جمله از سه بعد قابل بررسیه :

1- منظور کسانیه که با اینترنت ازدواج کردن یعنی اونقدر به نت معتاد شدن که زن و بچه و زندگیشون شده نت

2- منظور کسانیه که با یه نفر آشنا میشن و اونقدر در این آشنایی احساسی عمل میکنن و پیش میرن که ندیده و نشناخته و صرفا از روی عکس و تصورات ذهنی از پای نت برای هم خطبه عقد هم میخونن و به قولی ازدواج هم میکنن .

3- منظور کسانیه که از طریق نت با هم آشنا میشن و وقتی میبینن شرایط مناسبی دارن در خارج نت به طور رسمی مثل جلسه خواستگاری همدیگه رو ملاقات  و اگه مقبول افتاد با هم ازدواج میکنن. 

خب بدیهیه که مورد های اول و دوم نه منطقی هستن و نه یه سری اصول مهم و اساسی ازدواج رو رعایت کردن . ولی در مورد سوم باید بسیار اندیشید. چرا که پدیده بسیار مبارک و جالبیه که خیلی میتونه به سرگردانی جوانهای امروز کمک کنه. دقت کنید .طبق رسوم متداول جامعه امروز ما اول مادر آقاپسر تلفن میزنه و شرایط دختر خانم رو از مادر دختر پرس و جو میکنه : قدش چقدره؟ تحصیلاتش ؟ شاغل هست یا خونه داره؟ چادریه یا مانتویی؟و...... و دقیقا همینطور مادر دختر خانم هم یه سری از همین سوالات رو مطرح میکنه خب اگه مذاکرات اولیه مطلوب بود و مادرها از هم خوششون اومد و کمی هم شرایط بچه ها به هم نزدیک بود اونوقته که قرار دور دوم مذاکرات در خانه دختر خانم گذاشته میشه اونم بدون حضور اصل موضوع یعنی آقا پسر  که مثلا خواستگاره . خب مادر داماد تشریف میارن و با چشم خریداری و در اصل انداز ورنداز عروس آینده که سازگاری باهاشون داره یا نداره جمال و قد و قواره عروس خانم رو در ذهنشون جا میدن و بعد از یه سری تعارفات معمول تشریف میبرن خونه . حالا اگه عروس به مذاق مادرآقا داماد خوش اومده باشه نون عروس خانم تو روغنه شروع میکنه به تعریف به پسرش :نمیدونی چه لعبتیه چه موهایی داره یه پارچه خانمه باید به هم بجنبی از دستت نره و..... پسر بیچاره حسابی هوایی میشه و تا  این موجود خیالی و ذهنی رو ندیده خواب و خوراک نداره تازه این یه شکل قضیه هست اگه مادر پسر نپسنده که دیگه هیچ : مادرجان چیزی که زیاده دختره  اصلا به ما نمیخوردند خوب شد نیونمدی و .....  حالا بشنوید ازون طرف دختر بیچاره منتظر ه و چند روز ذهنش مشغوله چی شد؟کی بود؟میان دوباره یا نه؟و خب یه تصور مبهم از طرف مقابلش که با توجه به گراهایی که مادر ش داده در ذهنش ایجاد کرده اگه بیان دوباره که همه اینا تشدید میشه و استرس و اضطراب در ذهنش موج میزنه این  کی هست ؟چه تفکراتی داره؟چه اخلاقی داره؟خسیسه؟یا مهربونه؟و.....

سرتونو درد نیارم تمام این مراحل میتونه از طریق نت و یه آشنایی مختصر بین دو  اصل ماجرا طی بشه . چه عیبی داره جوانها از این طریق با هم آشنا بشن؟چه عیبی داره توی نت دنبال شخص ایده آلشون برای زندگی بگردن ؟ شاید در مرحله اول جا بخورید و بگید پشت این مانیتور هر کسی ممکنه نشسته باشه و هر دروغ و راستی رو ممکنه بگه . بله منم این حرفو قبول دارم ولی باید بپذیریم اگه یه سری شرایط و ضوابط رو رعایت کنیم هیچ مشکلی پیش نمیاد . کسی که پشت مانیتوره قرار نیست که تا ابد اونجا بشینه . بطور مثال من که ادعای ازدواج و همسر یابی دارم بعد از این که موضوع رو به فرد ایده آلم در نت گفتم باید عملا هم نشون بدم که میخوام .فوقش دو یا سه یا چهار جلسه پشت مانیتور میشینیم و افکار و دیدگاهامون رو با هم بررسی میکنیم و بعد مرحله تصمیم گیریه یا بله یا نه . خب اگه نه دیگه ضرورتی به ارتباط بیشتر نیست . و اگه بله خب باید دیگه بعد ازین ارتباط به بیرون از نت و به صورت رسمی و جدی کشیده بشه تا به سر منزل مقصود برسه.

به هر حال اگه میبینیم مشکلاتی پیش میاد و دردسرهایی برای طرفین ایجاد میشه هیچ کدومش تقصیر اینترنت نیست . این ما هستیم که تصمیم میگیریم نه اینترنت. نت صرفا یه شیئ مجازیه که فقط بعنوان یه وسیله مطرحه و اگه مشکلی پیش میاد این ما هستیم که با تصمیمات اشتباهمون مقصریم. نه هیچ کسی دیگه و نه هیچ شیئ دیگه.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط حسین مکرم در 86/7/18:: 5:13 صبح

سلام دوستان خوبم خوشحالم میتونم از طریق این وبلاگ راحت  و ساده  باهاتون حرف بزنم  و ازین طریق بهتر ارتباط با دوستان خوبم بر قرار کنم. امیدوارم مقبول بیفته و منو از نظرای خوب و سازندتون آگاه کنین. دوستان من اسم این وبلاگ رو بیکرانه گذاشتم تا بتونیم تا بیکران علم و دانش و ادب و هنر و .... با هم حرف بزنیم و از هم خیلی چیزها یاد بگیریم. به پیشنهاد یکی از دوستان خوبم ترجیح دادم اولین مطلب رو در رابطه با بحث ازدواج اینترنتی مطرح کنم. پس در پست بعدی در این باره مفصل صحبت خواهیم کرد.


کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5